🔺 فاکتور یا سندرم “مرد سوم” در منطقهی مرگ…
«الیزابت روول» کوهنورد زن فرانسوی پس از صعود زمستانی نانگاپاربات و زمانیکه از همنوردش «تومک مکوویچ» جدا شد، دوشب به تنهایی مجبور به بیتوته گردید. او در تشریح مشکلاتش در بازگشت سخت از این غول ۸۰۰۰ متری عنوان داشت “در اوهام خود میبیند افرادی برایش چای داغ میآورند واو برای جبران محبت آنها، باید کفشهایش را بدهد، پس شروع به درآوردن کفشهایش میکند.
او پنج ساعت را بدون کفشهایش در آن سرما استخوانسوز، سپری میکند و رفته رفته بر شدت سرمازدگی پاهایش، اضافه میشود. در نهایت به دنبال حس سرمای شدید، مجددأ کفشها را پوشیده و تصمیم به فرود و فعالیت بدنی میگیرد… (نقل از کوهنوشت)
عامل مرد سوم یا سندرم مرد سوم اشاره به یک پدیده روانی خاص است که در آن، در صورت پریشانی فرد تا حد مرگ، مغز میتواند سیگنالهای الکتریکی را ارسال کند (به این حالت سوئیچ کردن میگویند). این حالت اشارهای است به حضور فردی دیگر در کنار صعود کننده، و تداعیگر حضور انسانی دیگر در کنار فرد خسته میباشد. گفتنی است رویکرد علمی به این حس خارجی بر این اصل استوار است که در موقعیتهای سخت، افراد متفاوتی را احساس میکنید، اگرچه برخی معتقدند این مبحث روانی نیست، بلکه دلالتی است بر حضور فراطبیعی یک فرد (فرشته نگهبان) در کنار فرد درمانده و خسته!
البته کوهنوردان، موارد زیادی را در این مورد شنیده یا خواندهاند. در طول تاریخ، شهادتهای مختلفی دراین مورد بیان شده. مانند Frank Smythe کاشف قطب Peter Hillary و Ann Bancroft (و همچنین «هرمان بول» که در بازگشت از قله نانگاپاربات فرد دیگری را در کنار خود احساس میکرده!)
راینولد مسنر در داستان صعودش به نانگاپاربات از جبهه روپال و بازگشت از گرده دیامیر به همراه برادرش همین داستان را بازگو نموده بود، (یک مرد به راه صحیح اشاره کرده بود). کارشناسان میگویند این پدیده توسط بازماندگان زیادی گفته شده است، بدیهی است این حس بروز کرده بسیار خطرناک است و میتواند منجر به تصمیمات خطرناکی شود!
و این همان چیزی است که «پیتر هابلر» نیز پس از نخستین صعود بدون اکسیژن به اورست در کتاب ۱۹۷۹ خود «اورست، پیروزی غیر ممکن» نوشت. او در قدمهای پایانی گروهی از کوهنوردان را به سمت قله هدایت کرده بود (درحالی که در آن صعود وی تنها راینولد مسنرراهمراهی میکرد).
و یا جرمی ویندزور در تلاش برای صعود اورست در تنهایی همنورد قدیمی خود جیمی را بالاتر از قدمگاه هیلاری ملاقات کرد!. آنها باهم صحبت کردند و حتا جرمی کرامپونهایش را به تعارف کرد!
در سال ۲۰۰۷، یک گروه از دانشمندان سوئیسی سعی کردند فرضیه خود را بر اساس یک بیمار ۲۲ ساله دارای سرع بررسی و تایید کنند. ایشان با تحریک الکتریکی نیمکره چپ مغز، وی را به این باور رساندند که فرد دومی در کنار او حضور دارد!
در حال حاضر یک مطالعه جدید نشان میدهد که این نوع توهمها مرموزتر از آنچه قبلا تصور میشد بروز میکنند! و حتی بیماری ارتفاع و تورم مغزی که از عوارض آن است نمیتوانند پاسخی بر این توهمات باشند!
هرمان بروگگر، سرپرست اورژانس کوهستان بنام Eurac Research محقق و نویسنده در این زمینه تحقیقی را با مطالعه و مقایسه کوهنوردانی که به ارتفاع میروند و افراد دارای بیماری روانی صورت دادند. او و تیمش نتیجه گرفتند که علائم خستگی و بیماری ارتفاع بر روی نیمی از کوهنوردان تا حد بیماری روانی بروز نمیکند. اما ۲۲٪ نشانههایی از بیماری دارند و ۲۸٪ نیازمند مراقبتهای رواندرمانی بودند. این امر به سندرم جدید اشاره دارد.
باشگاه کوهنوردان ایران